عابر بی ادعا

بدون شرح

عابر بی ادعا

بدون شرح

بی ربط به همه جا

 

شاید بی ربط به همه جا باشد که موتور ما را می گیرند و می برند پارکینگ و ده روز آنجا نگه میدارند و برای پس گرفتنش باید به همه عالم و آدم رو بیندازیم و به قول معروف - از آن جهت معروف شده که سنت اینجا اینجوری است - باید برویم هفته بعد بیاییم! با این که سرعتمان حتی آنقدر نیست که بتوانیم از دست افسر بگریزیم (گریختن قانون اول است) و عاقبت به دام قانون گرفتار می شویم اما آیا این درست است؟! کلاه ایمنی نداشتیم؟ باشد !! اما آخر یک روز دو روز نه این که یک ماه (اغراق در حد تیم ملی ایران! - می گوییم ایران چون همچین اغراق اغراق هم نیست مثل تیممان است دیگر خودتان که بهتر می دانید) آخر آن همه فیلم هندی که برای شما بازی کردیم را در هندوستان هم بازی می کردیم موتورمان را آزاد می کردند (فیلم هندی قانون دوم است) خود شاهرخ جان هم نمی تواند این قدر طبیعی عشق به موتورش را نشان دهد اما دریغ از حتی یک قطره اشک شما ! راستی این بامبول بیمه دیگر چی بود سر ما در آوردید هر چقدر فکر می کنیم که پول خرید موتورمان بیشتر شده یا پول بیرون آوردنش از پارکینگ شما به نتیجه ای نمی رسیم راستی مستحضر هستید که چه بلایی سر بیچاره آورده اید این قدر که دنبال اعضای اهدایی برای پیوند گشتیم و نبود - و نگرد که نیست - خسته و در مانده شدیم آخر به قول "اوس محمود" و "تیم متخصصش" - پزشک معالجش را عرض می کنم - به لطف شما به جز همین یک قلم موتورش را که هنوز هم برای پیوند به آن تراکتور سفارش گرفته اند همه ی اعضا و جوارحش "آف" افتاده و باید یکی نوش را از این هایی که هست می آورند و امیدی بهیشان - دقت کنید به هیشان  - نیست ، مثل هپاتیتیا و ایدزیا بکنیم و بچسبانیم " بهیش!! (بد جوری این کلمه به دلمان افتاده ها هایش هاااااا آخ خدایا هایش هیش حالم بد شد وای خدا حمید!!! بیا انگار دارم تو دهنم پارچه مخمل می سابم!! وای حمید.. ) روی زخم هایش در هر حال ممنون که جامعه را لوس خطراتی مثل این طفل معصوم بی گناه درمانده پاک می کنید .. راستی همینک نیازمند یاری سبزتان هستیم.. مرگ بر شاه مرگ بر شاه 

از این که از خواندن این مطلب خسته شدید عذر می خواهیم  

گفتیم که بی ربط به همه جاست  

خبر تبعید موتورمان را به آنجا که یک زمانی عرب نی می انداخت و مرغ آسمان بهیش " اوهوع اوهوع" گریه میکرد ندادیم ولی این متن به مناسبت آزادی آن دو عزیز بزرگوار - نویسنده دچار ناراحتی قرینه است ، برگرفته از سریال دکتر نیما - نوشته شده است

نظرات 3 + ارسال نظر
lili چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ق.ظ http://lost-heaven.blogfa.com

salam
be azare man too iran adam karesh be harki biofte joz b in baradaran entzami az hame raghmash az gashte ershadesh ta rahnam rananadegish

سلام
با شما موافقم
هرچند وجود قوه مجریه و متعاقب اون قوه قهریه در تمام کشورهای دنیا مرسومه و انتقاد تام بر این بخش از بدنه نظام پذیرفتنی نیست و زحماتشون هم غیر قابل چشم پوشیه اما کاش در بعضی موارد کمی ساده تر و با مراعات بیشتر برخورد و رفتار بشه

سوگل پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:30 ب.ظ http://www.yaddasht88.mihanblog.com

اگه تا حالا موتورتون آزاد شده که فبها! خداروشکر که این عزیز به اسارت رفته با دامان پاک صاحابش بازگشته! ورنه! از خدا می خواهم که برادران سخت کوش و همیشه در صحنه ارتکاب جرم این نوشته رو بخونند! (آخه دلم آدم کباب میشه روی سنگ بذاری آب میشه!!!) و دلشان به رحم بیاید و کاری هر چند کوچک در حق شما آن دو عزیز بزرگوار انجام دهند!!
راستی اون ؛مرگ بر شاه مرگ بر شاه؛ رو اساسی هستماا

راستش رو بخواهید اول در کف عبارت توصیفی شما "برادران سخت کوش و همیشه در صحنه ی ارتکاب جرم " ماندیم که این عبارت اساسا دارد دوستانمان در راهنمایی و رانندگی را خطاب قرار می دهد یا یک چیزی تو مایه های "مافیای آدم ربا و یا ذورو و ... مدنظر شما بود که باید بیایند و به داد ما برسند در عین حال چون در جریان خیرخواهی شما نسبت به برادر کوچکتان "این حقیر" هستیم از شما سپاس گذاریم در ضمن این مرگ بر شاه ما این قدرها هم سیاسی نبود همینجوری گفتیم اصلا از دهنمان در آمد "خوب شد!!" حالا شما هم هی اینقدر کشش ندهید.. (بابا نظر ما همان شاه بود که 22 بهمن رفت از این روشن تر تر؟!!)

سوگل شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:37 ب.ظ http://www.yaddasht88.mihanblog.com

مگه فک می کنی نظر ما غیر از اونه(شاه ۲۲ بهمنی)!!!!!!!!!!!!!!

استغفرالله ربی و اتوب و الیه
خدایا پناه می برم به خودت..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد